امروز: یکشنبه 9 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
لینک دوستان
بلوک کد اختصاصی

دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر

دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصردسته: تاریخ و ادبیات
بازدید: 39 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 24 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 25

قرن معاصر بانوان شاعری را در دامان خود پرورده است كه هر یك به سهم خود چنان ذوق و ابتكاری در كار سرودن شعر از خود نشان داده اند كه روزگار، سخن ایشان را هرگز به فراموشی نخواهد سپرد و سیمین بهبهانی یكی از آنان است سیمین بهبهانی ( خلیلی ) به سال 1306 هش در تهران متولد شد پدرش عباس خلیلی نویسنده و روزنامه نگار و صاحب ده ها تالیف بود و مادرش فخر عال خلع

قیمت فایل فقط 1,900 تومان

خرید

دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر

مقدمه و پیشگفتار

قرن معاصر بانوان شاعری را در دامان خود پرورده است كه هر یك به سهم خود چنان ذوق و ابتكاری در كار سرودن شعر از خود نشان داده اند كه روزگار، سخن ایشان را هرگز به فراموشی نخواهد سپرد و سیمین بهبهانی یكی از آنان است. سیمین بهبهانی ( خلیلی ) به سال 1306 ه.ش. در تهران متولد شد. پدرش عباس خلیلی نویسنده و روزنامه نگار و صاحب ده ها تالیف بود و مادرش فخر عال خلعتبری نیز شاعر و نویسنده و روزنامه نگار بود. وی تحصیلات دانشگاهی را در رشته ی حقوق قضایی به پایان رساند و از چهارده سالگی به شعر گفتن پرداخت. ابتدا با چهار پاره های نیمایی شروع نمود و بعد به گفتن غزل روی آورد ؛ اما درغزل تحولی عظیم به وجود آورد.  زندگی سراسر نشیب و فراز و پرحادثه ی سیمین از كودكی تا نوجوانی شرحی بیش از حوصله ی این گفتار است و برای آگاهی از آن، می توان به شرحی كه او با قلم شیرین و نثر دلاویز و روشن خود به عنوان مقدمه ای بر “ گزینه اشعار ” خود نوشته مراجعه كرد.[1]

اما وی تنها شاعر نبود بلكه همچو پدر و مادرش به نویسندگی نیز می پرداخت؛ قصه و خاطرات و مقالات وی می تواند مطلب فوق را تایید نماید.

سیمین بهبهانی. شاعر معاصر، كه در غزل سرایی و اشعار غنایی توانایی خود رانشان داده است در شعر خویش با انتشار دفترهای رستاخیز، خطی زسرعت و از آتش، دشت ارژن در عوالمی متفاوت با مجموعه های چلچراغ و مرمر سیر می كند، عوالمی گسترده تر از احساسات و عواطف فردی و رنج های تنهایی. در شعر او اینك غم وشادی دیگران بیشتر جلوه گر است و احساس او در خلال شعرش تپش دل وی را هم آهنگ با ضربان قلب مردم به گوش جان می رساند. خود او این تجربه ی معنوی بزرگ را در مقدمه ی دشت ارژن چنین تعبیر كرده است: “ دیری است تا شعرم به یك عاطفه ی همگانی بدل شده است گویی كه زبان جمع است. و این نه ازان روست كه خواسته ام تا از زبان جمع مستحیل شده ام.[2]

سیمین بهبهانی آنچه را كه هست می بیند و می گوید و آنچه را كه می گوید به آن اعتقاد دارد.همان گونه كه ذكر شد برای آشنایی  بیشتر با شخصیت و حسب حال وی، بهتر است كه به نوشته ها و سروده های ایشان مراجعه گردد كه خود گویاتر است. در كتاب “ با قلب خود چه خریدم؟‌” ( گزینه قصه ها و یا دهای سیمین بهبهانی ) و نیز كتاب كلید و خنجر مطلب حسب حال ( جنینی كه من بودم ) مطالبی به قلم توانای سیمین نوشته شده است كه بسیار مفید خواهد بود.

آشنایی با شخصیت و افكار یك نویسنده و شاعر قدم نخست برای درك نوشته ها و سروده های وی است.

سیمین با نخستین شعری كه در چهارده سالگی سرود در روزنامه ی “ نوبهار ” ملك الشعرا بهار چاپ شد نشان داد كه دردهای جامعه و روزگار مردم پریشان حال تا چه اندازه اندیشه ی او را از نوجوانی به خود مشغول می داشته است.[3]

سیمین اگرچه سرودن شعر را درقالب محمول عروضی آغاز كرد ولی شیوه ی نوین چهار پاره های به هم پیوشته را تا چند زمانی قالب بیشتر سروده های او را تشكیل می داد تا این كه رفته رفته به غزل گرایش بیشتر یافت و توانست در این پهنه به آفرینش آثاری برجسته و چشم گیر و شهرتی شایسته دست یابد.

ویژگی هایی از شعر سیمین

گفتیم كه سیمین در غزل تحولی عظیم را پدید آورد، به این صورت كه آن را با مسائل روزمره و سوژه های نمایشی و گفت و گو ها پیوند داد. غزل وی دارای سبكی خاص است كه باید آن را منحصر به فرد دانست. سیمین از سال 1352 ه.ش. و پس از انتشار كتاب رستاخیز خود شیوه ی تازه یی را در پرداختن غزل معاصر بنیاد نهاد كه بدون هیچ تفاخری به لزوم آن سخت باور داشت. این شیوه ی تازه از هنگامی در شعر سیمین شكل گرفت كه از دیدگاه دیگری به غزل نگریست و نه تنها در گزینش مضامین از هر دست ، به نوآوری پرداخت، كه در استفاده از اوزان غزل روش دیگری به كار بست و وی بر این باور بود كه “ ما امروز نیاز به اوزان تازه داریم، به جست و جو می رویم و در میان پاره های كلام آن را كشف می كنیم ”[4]

وی از قالب كلاسیك غزل كناره گرفت كه در آن توفیقی چشم گیر یافت. خود در این باره چنین می گوید:

“ می گویند: چرا سر به بیابان خشن و سنگلاخ گسترده اوزان ناشناس نهاده یی ؟ پای سمندت خواهد شكست و به سرخواهی افتاد. چشم كسی شیرین سواری تو را نخواهد دید، كه پایی را پروای پی گرفتن بی پروایت دربادیه ی جنون نیست. به همان میدان پرتماشایی باز گرد، تا دیگر تاخ تاخ سم سمندت با صدای هلهله و آفرین در‌آمیزد. می گویم : بسیار در چنین میدان رانده ام كه همه در عرصه ی بی خطرش، آشنا و چشم آموز، بی هیجان و بی حادثه، تسلیم تكاپوی سواران بوده است. كشف وطلب، اما، كوه و گداز می خواست، بیابان و ریگزار می جست، و همواری آن میدان، همه ی آن نبود كه من می خواستم، این میدان، خود روزگاری، قطعه بیابانی ناشناخته و پرمانع است. انوری و عطار بارها و بارها راه نشان دادند و نشانه گذاشتند، سنگ برداشتند و سنگریزه كوفتند……. و آنك شما و عرصه ی آسان كرده ی ایشان. در این بیابان خواهم تاخت، تپه ها و گدارها خواهم شناخت، كوره راهی خواهم جست و زیر پویه ی مكرر ستورم چنان خواهمش كوفت كه راهی شود ساده و هموار.

غزل قدیم خانه یی بود كه در اجاق امنش آتشی می توانستم افروخت، اما نه آن بیابان كه انفجار مكرر خمپاره ها را تاب آرد و پس از فرونشستن غبار، باز همان بیابان باشد با كوه های سربه فلك سوده، بی خدشه ی غبنی از جنبش پشه وار انفجاری كه بر دامانش وزیده است.[5]

و نیز خود درجایی دیگر آورده كه:

“ تا اكنون نزدیك به چهل وزن تازه یا كم سابقه را آزموده ام. می پذیرم كه درمیان آنها ممكن است دو سه تایی سنگین باشند یا اصلا خوشایند واقع نشوند، از یاد رفتن آنها به قبول و توفیق بقیه می ارزد. منتظر نیستم كه همه ی تجربه ها نتیجه ی صد در صد درست داشته باشند. همچنین اگر بعضی به نتیجه نرسیدند، از ادامه ی تجربه نمی هراسم و گرنه هیچ ابداعی پدید نخواهد آمد.‌ ” [6]

شعر سیمین ویژگیهای خود را دارد او براساس احساس عمل می كند و می داند كه دیگر زمان گفتن غزل به سر آمده و این قالب شعر برای مردمش غیرقابل لمس و درك است و در مقتضای زمان آنان نیست. او غزل هایی می سراید كه باغزل گذشتگان تفاوت داشته باشد. هدف عمده ی وی یكی وارد كردن مضامین اجتماعی در غزل است و دیگری دوری از تكرار مكررات در غزل هایش. اوضاع اجتماعی را بیان می كند و زبان اعتراض می گشاید.

شعر انتقادی آن هم در قالب غزل یكی دیگر از خصایص شعری اوست. سیمین، غزل را از حیطه ی گفت وشنود صرفاً عاشقانه یا وصف جمال محبوب به رخدادها و واقعیات موجود و منطبق با جامعه ی خود می كشاند و در این راه به موفقیت هایی در خور تحسین دست می یابد. شعر سیمین به ویژه غزل های او همه سرشار از تخیل و عاطفه در زبانی فاخر و استوار و باشكوه و دلپذیر است. زبان او در این گونه شعرها، زبانی درخور شعر با تركیب های تازه و واژگانی شاعرانه است كه همراه با پیوندی استوار مضامین عاطفی و تخیلات شاعرانه را بیان می كند و غزل های نوین او همه نمودار آزموده‌های دقیق و نگاه نكته یاب او به اجتماع است. او می نویسد:

“ شعرم تجربه ی لحظه هاست، گویی كه زمان را و لحظه ها را جرعه جرعه، نوشیده ‌ام گاه شیرین و گاه تلخ. و همه جرعه ها به تدریج، با خون و گوشتم در آمیخته است؛ با جوانیم جوانی كرده و شور برآورده و آواز سرداده؛ با خشمم به خروش آمده، فریاد شده گاه رسا و گاه نارسا؛ تا گوش ها راه جسته و با اندوهم بالیده. و اكنون با گذشت عمر، جریان همه ی آن جرعه ها در ضمیرم به مصب رودی پیوسته كه می‌خواهد به مردابی، دریاچه یی، یا ریگزاری فرو شود؛ و به آرام و گسترده و بی خروش، حركتی به نهان داشته باشد. ” [7]

شعرهای سیمین از نگرشی نو و زنانه برخوردار است. او غزل را در زمین می پرورد و غزلی برداشت می كند فراتر از غزل گذشتگان. غزل خود زائیده ی درخت كهن می‌داند اما با شاخه های جوان. سیمین بارها بیان می كند كه هدف او تاثیرگذاری است او آرزو دارد كه در شمار شعرای موثر باشد او شعر خود را سخن دل می داند وسخن دل از دید او سخنی است كه از دردها و مشكلات مردمی بگوید كه در میان آنان زندگی می كند نه تنها سخنی كه از مغازلات و معاشقات افراد برخاسته باشد و در نهایت می توان سیمین را یك شاعر اجتماعی و مردمی نامید.

پاره ای از مضامین اشعار سیمین:

-عشق

هرگاه سخن از عشق به میان می آید، در مقابل، قالب غزل در شعر خود نمایی می كند. غزل قالبی است كه اكثر افراد می پندارند، ایجاد شده تا سخن از عشق و دلدادگی و عاشق و معشوق بگوید؛ اما در مورد سیمین و اشعار او این مطلب صدق نمی كند او تحولی بسیار عظیم در غزل پدید آورد كه سبب شهرتش نیز شده است هر چند خیلی ها او را به این كار متهم كردند و كارش را ناستوده دانستند. اما او با شجاعت و صراحت به جلو رفت تا در نهایت به موفقیت دست یافت و غزلش سخن دل شد، سخنی برخاسته از دردهای دل و از عشق واقعی.

سیمین در جواب آن افراد كه او را نصیحت و شماتت كردند كه دیگر از خشونت و زشتی نگوید و سخن دل بسراید، چنین پاسخ می دهد:

“ در جواب آنها می گویم شعر من سخن دل است و من جزء به آهنگ دل خود جواب نگفته ام و اصولاً نمی دانم منظورشان از سخن دل چیست، گویا آنها تنها مغازلات و معاشقات پیش پا افتاده و مكرر را كه از بس شعرا، طی سالها و قرنها، دست به دامان آن زده اند، دیگر ناگفته و ناشنیده ئی ندارد، سخن دل می دانند. گویا هنوز گوشهای مشتاقشان از شنیدن وصف چشم و رخ و قامت یا لذت وصل و محنت هجو اشباع نشده و چشم های حریصشان در عقب تجسم صحنه های مستی و بی‌خبری می‌دود، اگر مطلب این طور است، كه من فریاد می كنم و می گویم كه من از این گونه سخنان دل بیزارم و از آنچه كه از این قبیل تا به حال گفته ام پشیمان. البته من منكر عشق نیستم عشق، انواع مختلف دارد:

عشق به میهن، به همنوع، به خانواده و فرزند، به هنر و بالاخره یكی از انواع آن هم عشق مورد نظر آنهاست كه یكی از مسائل ساده و طبیعی و غریزی بشر است و از ابتدای خلقت تا انتهای آن نیز در وجود هر شخص سالم و هر موجود زنده ای، با تمام مظاهر خود – كه احیاناً زیبا و فریبنده هم هست – خود نمایی كرده و خواهد كرد؛ ولی این نوع اخیر آنقدرها بزرگ وارزنده نیست كه كلیه ی عوامل زندگی را تحت الشعاع خود قرار دهد و همه ی هنرمندان هنر و نبوغ خود را یكجا، مصروف تجسم ریزه كاری های آن كنند و اگر كسی از این سنت تحمیلی و نامعقول سر باز زد او را محكوم كنند كه به آهنگ دل خود پاسخ نگفته است. ”

در اشعار و نوشته های سیمین ردپای عشق دیده می شود نه به آن صورت كه تا پیش از این بوده بلكه به صورتی نو و ابتكاری اما قابل لمس. وقتی زندگی و شرح حال سیمین مورد مطالعه قرار گیرد متوجه می شویم كه با زنی بسیار با محبت و با انگیزه و حتی عاشق روبرو هستیم. او آن چنان عشق عمیق و مقدسی به همسرش دارد كه یكی از مجموعه های شعریش به نام آن مرد، “ مرد همراهم ” را برای او اختصاص می دهد. او همسر خود را عاشق وار معرفی می كند. در نوشته ی «سالار قصه ی من» كه در مورد مرگ همسر و یادآوری خاطرات شیرین آشنایی و ازدواج و همدلی آنان است، چه زیبا سخن سرایی می كند و به ذكر گذشته های زیبا و دلنشینی كه با وی داشته است می پردازد. پس سیمین خود عشق را می شناسد در غیر این صورت نمی توانست به این زیبایی از عشق سخن بگوید. او خانه ی مشتركشان را نمادی ابدی از عشق و دوستی معرفی می كند؛ زیرا سالارخانه ی او همیشه رویی گشاده و چهره یی خندان برای پذیرایی مهمانانش داشت و نمادی بود از محبت و عشق.

او عشق را در همدلی و همدردی و گوش شنوا داشتن بر گفته های هم معرفی می‌كند. او عشق را در انتظار برای آمدن همسر و خوردن لقمه ای نان می داند. او عشق را در انتظاری كه همسرش برای شنیدن شعرهایش پشت در اتاق می كشید معرفی می كند. پس چنین فردی از عشق بیگانه نیست. و عشق سیمین به همسر عزیزش منوچهر كوشیار نوعی از انواع متعدد عشق است. او شاعری مردمی و اجتماعی است كه عشق به مردم و میهنش در آثار او خود نمایی می كند. او عشق را امید می داند و دست نیاز به سویش دراز می كند


جهت دریافت فایل  دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 1,900 تومان

خرید

برچسب ها : ویژگی هایی از شعر سیمین , شعر سیمین , تاریخ ادبیات , ادبیات , شعر معاصر , غزل , مضامین اجتماعی , عشق , زن , همدلی و همدردی , مردم , شاعر , نویسنده

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر